نسبت ریسک پاداش یک مفهوم اساسی در تجارت است. اما غالباً سوء تفاهم است. در این مقاله ، ما این مفهوم کلیدی را بررسی می کنیم و برخی از اسطوره های مشترک را از بین می بریم.
در اوایل تجارت ، مردم می توانند نسبت به خطر پاداش برای معاملات خود کمی وسواس داشته باشند. من این را از تجربه شخصی می دانم.
استدلال ، کاملاً اغوا کننده ، چیزی در امتداد این موضوع پیش می رود:
من فقط حدود 30 ٪ از معاملات خود را برنده می شوم. با این حال ، از آنجا که من یک خطر برای پاداش 1: 5 را هدف قرار می دهم می توانم 7 بار از 10 بار از دست بدهم و هنوز هم سودآور هستم.
به عبارت دیگر ، اگر در هر تجارت 100 دلار ریسک کنم ، بیش از 10 معاملات:
- من 100 دلار 7 دلار معاملات = 700 دلار از دست می دهم
- اما من 500 دلار 3 معاملات = 1500 دلار می کردم
- سود کل = 800 دلار
در حالی که مثال فوق از نظر فنی خوب است ، و مطمئناً معامله گران با سیستم هایی که به این هدف دست می یابند وجود دارد ، اما کل داستان است. و این می تواند فریبنده باشد که مردم فکر کنند که فقط باید پاداش های بالایی را برای واحد خطر خود هدف قرار دهند.
واقعیت کمی ظریف تر است ، همانطور که ما کاوش خواهیم کرد.
نسبت خطر پاداش چیست؟
به زبان ساده ، نسبت خطر پاداش ، تفاوت بین میزان پولی است که شما برای از دست دادن نسبت به میزان پولی که قصد دارید از دست بدهید ، از دست می دهید.
به طور معمول این نسبت تفاوت بین قیمت ورود و ضرر توقف شما در مقابل قیمت ورود و سود هدف شما است.
- بگویید که قصد خرید ("طولانی") یک ابزار خاص را با 100 دلار دارید.
- شما تصمیم می گیرید ضرر توقف خود را برای تجارت 90 دلار تعیین کنید.
- شما می خواهید سود هدف خود (نقطه خروج) را 130 دلار تعیین کنید.
- برای سادگی فرض کنید 10 واحد = 10 x 100 $ = 1000 دلار خریداری کنید.
- اگر تجارت به ضرر توقف شما برسد ، 100 دلار [(100-90) x 10 واحد] از دست می دهید. این خطر شماست.
- اگر تجارت به سود هدف شما برسد ، 300 دلار به دست می آورید [(130-100) x 10 واحد]. این پاداش شماست.
- بنابراین نسبت ریسک پیش بینی شده برای پاداش برای تجارت شما 100 دلار: 300 دلار یا 1: 3 است.
در معاملات فارکس ، شما ممکن است خطر پاداش را از نظر پیپ به جای $ تعریف کنید. با این حال ، منطق دقیقاً یکسان است.
NB: مبحث مربوط به چگونگی و از کجا می توانید ضررهای متوقف و اندازه خود را تعیین کنید ، موضوعی است که من در یک پست وبلاگ آینده پوشش خواهم داد.
برخی از اسطوره های مشترک
تعدادی از اسطوره ها در مورد ریسک نسبت به پاداش وجود دارد.
در واقع ، بسیاری از آنها بخشی از خرد تجارت متعارف محسوب می شوند. با این حال ، به طور معمول به عدم درک ساده نحوه استفاده صحیح از آنها کاهش می یابد.
در اینجا ما اسطوره در مقابل واقعیت را بررسی و بررسی می کنیم.
اسطوره 1: شما فقط باید معاملات را با حداقل ریسک نسبت به پاداش انجام دهید (از گفتن 1: 2 یا 1: 3)
این احتمالاً یکی از محبوب ترین قطعات خرد معمولی است.
این تئوری در ابتدای این پست به مثال من برمی گردد. به طور موثری که اگر نسبت به پاداش ریسک بیشتری را هدف قرار دهید ، فقط به چند برنده نیاز دارید تا سود کسب کنید.
در حالی که این درست است ، فقط نیمی از داستان است.
بسیاری از معامله گران در آنجا وجود دارند که پاداش کمتری را برای هر تجارت هدف قرار می دهند (به عنوان مثال ریسک نسبت به پاداش 1: 0. 5). با این حال ، آنها هنوز هم درآمد کسب می کنند زیرا نرخ پیروزی بالاتری دارند.
فقط فکر کردن در این مورد باید منطقی به نظر برسد. حتی با داشتن یک سیستم ورود تصادفی ، از نظر آماری ، اگر سود هدف شما به قیمت ورود شما نزدیک تر از ضرر توقف شما باشد ، بیشتر اوقات پیروز خواهید شد.
تصور کنید که در حال تمرین گلف هستید. بگویید شما از 2 فوت دورتر و 10 پا از 5 فوت فاصله دارید. من به پول خوبی شرط می بندم که درصد بالاتری از قرار دادن از 2 پا از 5 فوت دریافت می کنید!
حقیقت این است که نسبت خطر پاداش تنها بخشی از معادله است. مؤلفه دیگری که شما نیاز دارید نرخ پیروزی است. با هم این امکان را به شما می دهد تا سود مورد انتظار (یا "انتظار") سیستم معاملاتی خود را تعیین کنید.
یک روش ساده برای نشان دادن این موضوع در نمودار زیر است که رابطه بین نرخ پیروزی سیستم (تاریخی) شما و ریسک "آستانه" مورد نیاز برای پاداش را نشان می دهد.
سطح آستانه حداقل شما برای دستیابی به آن است ، برای داشتن یک انتظار مثبت (یعنی در دراز مدت درآمد کسب کنید!).
از این نمودار می بینید که امکان داشتن یک سیستم سودآور با ریسک کم نسبت به پاداش ممکن است تا زمانی که این با نرخ پیروزی بالا جبران شود. و بالعکس.
آنچه شما واقعاً به عنوان یک معامله گر هدف خود را هدف قرار می دهید ، در هنگام ترکیب این دو عامل ، انتظار مثبت سیستم شماست. رسیدن به آن مکان به طور مداوم همان چیزی است که بسیاری از آنها به عنوان "لبه" تجارت شما یاد می کنند.
اسطوره 2: نسبت ریسک بالاتر برای پاداش برای روانشناسی تجارت شما بهتر/بدتر است
نکته مهم دیگر فقط ریسک برای پاداش نسبت به نرخ پیروزی نیست ، بلکه همچنین اینکه سیستم شما با روانشناسی شما مطابقت دارد یا خیر.
به عنوان مثال ، سیستمی که پاداش بالاتری را برای هر تجارت هدف قرار دهد ، به طور معمول نرخ پیروزی کمتری خواهد داشت. اگر نرخ پیروزی کمتری دارید ، از نظر آماری بیشتر احتمال دارد که معاملات بیشتری از بازپرداخت های متوالی داشته باشید.
تصویر زیر اندازه بالقوه خط ضرر را که می توانید انتظار داشته باشید ، برای نرخ پیروزی معین نشان می دهد. در هر مثال ، با توجه به نرخ پیروزی سیستم شما ، نشانگر تعداد معاملات از دست دادن متوالی است که احتمالاً در طول 100 معاملات (با 50 ٪ یا بیشتر احتمال) داشته باشید.
همانطور که در جدول نشان داده شده است ، اگر نرخ پیروزی شما 30 ٪ باشد ، یک فرصت عادلانه (در واقع بیش از 50 ٪ احتمال) وجود دارد که شما 10 معاملات متوالی باخت داشته باشید.
به نظر شما چگونه به این پاسخ می دهید؟
از نظر ذهنی ، آیا می توانید با این امر کنار بیایید و آن را به عنوان بخشی از سیستم خود بپذیرید و هنوز هم به قوانین و برنامه های تجاری خود رعایت کنید؟یا فکر می کنید این باعث می شود همه چیز را زیر سوال ببرید و به طور بالقوه اشتباهات بیشتری انجام دهید؟
برخی از افراد از این امر راحت هستند ، اما برخی دیگر سیستم با نرخ پیروزی بالاتر را ترجیح می دهند. نکته این است که شما باید به طور عمدی درک کنید و سازگار شوید تا به بهترین وجه متناسب با شخصیت تجاری خود باشید.
اتفاقاً ، همین نکته در مورد انتخاب شما در بازه زمانی معاملاتی اعمال می شود. من قبلاً در مورد اینکه چرا عاشق تجارت در چارچوب زمانی روزانه هستم ، نوشتم.
افسانه 3: پس از اینکه به پاداش هدف خود رسیدید ، باید تمام موقعیت خود را ببندید
قانون تجاری دیگر که من گاهی اوقات می بینم این است که پس از رسیدن به سود/پاداش هدف ، یک موقعیت تجاری کامل را ببندید.
در حالی که مطمئناً این یک رویکرد است و احتمالاً برای انواع خاصی از سیستم (به عنوان مثال تجارت محدوده) کار می کند ، شخصاً ، من طرفدار نیستم.
دلیل اصلی این است که با انجام این کار ، شما به طور خودکار صعود خود را می گیرید.
بسیاری از آنها از اصول اساسی تجارت آگاه هستند تا همیشه از ضرر توقف استفاده کنند. دلیل این امر این است که ریسک نزولی خود را (به طور معمول به چیزی مانند 2 ٪ از حساب خود) برسانید تا اطمینان حاصل کنید که می توانید یک روز دیگر تجارت کنید. بنابراین می توانید در بازی بمانید.
به نظر من ، Converse نیز برای پاداش شما صادق است ، یعنی شما هرگز نباید پاداش صعودی خود را بدست آورید.
در تجربه من ، سودآورترین معاملات من زمانی است که من به یک روند رسیده ام و آن را سوار کردم. بعضی اوقات برای مدت طولانی. و هیچ چیز بدتر از خروج از یک تجارت روند و دیدن آن در ساخت 2 ، 3 ، 5 یا حتی 10 برابر سود اصلی شما نیست!
ناگهان ممکن است یک خطر 1: 2 یا حتی یک خطر 1: 3 برای پاداش چندان عالی به نظر نرسد!
رویکرد مورد نظر من و بسیاری از معامله گران ، "مقیاس" معاملات در برخی از پیش تعیین شده است.
به نظر من این بهترین ها را در هر دو جهان به شما می دهد. شما مقداری پول از جدول می گیرید تا سود خود را قفل کنید ، اما شما همچنین موقعیت را تا حدودی باز می کنید تا از یک مگا پیروز شود.
خیلی راه ها برای انجام دادن این وجود دارد. رویکردهای متداول شامل خروج از نیمی از تجارت شما در هنگام ریسک از پیش تعیین شده برای پاداش (به عنوان مثال 1: 1) و اجازه دادن به بقیه (با گفتن یک توقف دنباله دار) است. من همچنین رویکردهایی را دیده ام که در یک مرحله به یک سوم می روند ، یک سوم دیگر در یک نقطه دیگر و بقیه را برای اجرای آن ترک می کنند.
این کار می تواند از بسیاری جهات انجام شود و برای یافتن رویکرد بهینه برای شما ، باید سیستم خود را پس بگیرید. با این حال ، نکته اصلی این است که شما باید سعی کنید راهی برای شرکت در آن روندهای نفس گیر که اتفاق می افتد پیدا کنید.
تفکرات فراق
به طور خلاصه ، نسبت ریسک پاداش یک مفهوم مهم در تجارت است. با این حال ، مطمئن شوید که از آن استفاده می کنید.
نکات برتر من عبارتند از:
- منحصراً روی ریسک نسبت به پاداش تمرکز نکنید. در عوض ، روی داشتن یک سیستم با امید مثبت (یا ROI) تمرکز کنید. برای انجام این کار ، شما همچنین باید نرخ پیروزی تاریخی (یا پشت تست) و رابطه بین این دو را درک کنید.
- رویکردی را انتخاب کنید که متناسب با روانشناسی شخصی شما باشد. آیا خوشحال هستید که بسیاری از معاملات را پشت سر هم از دست می دهید تا بتوانید آن برنده بزرگ را بدست آورید؟یا آیا مجموعه ای از برنده های کوچکتر و ثابت را ترجیح می دهید؟
- صعود خود را نادیده بگیرید. درعوض ، من توصیه می کنم یک استراتژی برای مقیاس بندی ایجاد کنید که به موجب آن بخشی از موقعیت خود را در نقاط از پیش تعیین شده خارج کنید. این امر به شما امکان می دهد اگر تجارت شما همچنان به روند خود ادامه دهد ، شرکت کنید (حداقل تا حدی).
اگر از این مقاله لذت بردید ، ممکن است بخواهید در مورد 10 عنصر اصلی من از یک سیستم تجاری با عملکرد بالا بخوانید.
اگر از خواندن مقاله هایی مانند این لذت می برید ، ثبت نام کنید تا عضو متوسط شوید. این دسترسی نامحدود به همه داستانهای موجود در رسانه را به شما می دهد. اگر با استفاده از لینک من ثبت نام کنید ، من یک کمیسیون کوچک کسب می کنم.
من مقالات دیگری در مورد تجارت ، سرمایه گذاری و اقتصاد می نویسم. برای دریافت ایمیل هر بار که مقاله جدیدی را منتشر می کنم ، اینجا را کلیک کنید.
این مقاله فقط برای اهداف اطلاعاتی است. این نباید مشاوره مالی یا حقوقی تلقی شود. همه اطلاعات دقیق نخواهند بود. قبل از تصمیم گیری در مورد مالی ، با یک متخصص مالی مشورت کنید.