تخصص از اعضای شوراهای فوربس ، تحت مجوز اداره می شود. نظرات بیان شده نظرات نویسنده است.
مینلینگ بنیانگذار شهرت برند است. او به عنوان یک کارآفرین ، رهبر فکر ، سخنران ، او در اینجا برای کمک به رهبران بینایی است که برند خود را تجسم می کند.
شکی نیست که تشخیص برند می تواند به فروش و سود بیشتر برای یک شرکت کمک کند ، به خصوص هنگامی که این کار درست انجام شود. سه مارک فوق العاده مشهور را در نظر بگیرید: اپل ، که اولین شرکت تریلیون دلاری ایالات متحده شد. دیزنی ، که پارک های موضوعی او با وجود افزایش قیمت ، رشد رکورد در سال 2018 را نشان می دهد. و نایک ، که پس از راه اندازی یک کمپین جدید ، 31 ٪ افزایش فروش آنلاین را مشاهده کرد.
البته ، شناخت برند به تنهایی برای تعیین موفقیت یک شرکت کافی نیست. به عنوان مثال سیرز در ماه اکتبر برای حمایت از ورشکستگی تشکیل شد و Toys R Us در ژوئن گذشته درهای خود را بست. همه این شرکت ها به رسمیت شناخته شده برند عالی بودند. بنابراین چه چیزی شرکت هایی را که شاهد رشد عمده ای از مشاغل خارج از تجارت هستند ، جدا می کند؟
یک تصور غلط رایج وجود دارد که یک برند یک نام ، یک آرم ، یک برچسب ، یک بصری است. در حالی که این قطعات در برندسازی نقش دارند ، این چیزی نیست که برندسازی واقعاً در مورد آن باشد.
یک مارک یک ارتباط است
اولین چیزی که باید در مورد موفقیت در کسب و کار خود درک کنید این است که یک برند مبتنی بر یک ارتباط عمیق است. مانند هر رابطه ، این ارتباط باید شامل اعتماد و پیوند عاطفی باشد. بدون آن چیزها ، رابطه دوام نخواهد داشت.
به گفته استاد هاروارد جرالد زالتمن ، 95 ٪ از کل تصمیمات خرید به طور ناخودآگاه گرفته می شود. تحقیقات نشان می دهد که احساسات نقش مهمی در فرایند تصمیم گیری ناخودآگاه دارند. این بدان معناست که مارک هایی که باعث می شوند افراد احساس یک ارتباط عاطفی قوی و مثبت داشته باشند ، در دراز مدت طرفداران وفادار را به دست می آورند ، که این یک مزیت رقابتی را به همراه می آورد.
از طرف دیگر ، هنگامی که هیچ پیوند عاطفی وجود ندارد ، هیچ انگیزه ای برای وفاداری مشتریان به برند وجود ندارد و به یک کالا تبدیل می شود. بنابراین ، چگونه این ارتباط عاطفی را با مخاطبان خود ایجاد می کنید؟در اینجا سه مرحله وجود دارد که من به مشتریان خود توصیه می کنم که دنبال کنند.
1. موضع گیری کنید
مردم هنگامی که دیدگاه یا اعتقاد جدی در مورد یک مسئله دارید ، با برند شما ارتباط برقرار می کنند ، به خصوص اگر اعتقادات و ارزشهای مشابهی داشته باشند. با این حال ، این بدان معنا نیست که شما باید سیاسی باشید یا چیزی بحث برانگیز برای ارتباط با مخاطبان خود بگویید.
درعوض ، چیزی را که به شدت به آن اعتقاد دارید شناسایی کنید و می خواهید نام تجاری شما در پشت باشد. در اینجا چند نمونه هستند:
• پاتاگونیا مخفف محیط زیست است.
• اپل مخفف خلاقان و ناسازگارها است.
• دیزنی مخفف ایجاد تجربیات جادویی برای خانواده ها است.
• Lush Cosmetics مخفف لوازم آرایشی دست ساز با مواد تازه است.
موضع گیری در پشت یک باور می تواند مخرب باشد زیرا به مردم کمک می کند تا برند شما را متوجه شوند و به افراد دلیلی می دهد تا شما را از رقبا متمایز کنند. برای شناسایی آنچه که طرفدار آن هستید، با بررسی اینکه چرا شرکت خود را در وهله اول شروع کردید، شروع کنید. آیا چیزی هست که به آن اعتقاد داشته باشید؟آیا چیزی هست که بخواهید در این صنعت تغییر دهید؟
2. باور خود را تجسم بخشید
اینکه بگوییم به چیزی اعتقاد داری یک چیز است، اما تجسم این باور از طریق برندت چیز دیگری است. C مصرف کنندگان باهوش هستند. آنها می توانند تشخیص دهند که آیا یک نام تجاری کاملاً روی اعتقادات آنها سرمایه گذاری کرده است یا اینکه فقط چیزی می گوید زیرا مد روز است.
تجسم باورهای شما از طریق تجربه برندی که ایجاد می کنید (در کپی، تصاویر برند، طراحی محصول، تبلیغات و غیره) اتفاق می افتد. هرچه بیشتر باورهای خود را در طول تجربه برند تجسم کنید، بهتر است. به عنوان مثال، شرکت آرایشی و بهداشتی Lush، اعتقاد خود به محصولات دست ساز را در همه بخش های برند خود می گنجاند. تبلیغات آن به مواد اولیه تازه اشاره می کند و فروشگاه های آن به گونه ای طراحی شده اند که بازار کشاورزان را تداعی کنند.
این فرآیند تجسم باورهای برند شما می تواند در مورد برندهای شخصی نیز اعمال شود. لیدی گاگا به دلیل اینکه کسی که هست و از برابری دفاع می کند و افرادی که احساس می کنند سوءتفاهم شده اند، طرفداران بسیار وفاداری ایجاد کرده است. در نتیجه، او طرفداران بسیار وفاداری دارد.
برای القای باورهای خود در برندتان، به تمام لحظاتی فکر کنید که در آن برند شما با مشتریان شما تعامل خواهد کرد، و فکر کنید چگونه می توانید باورهای خود را در آن لحظات ادغام کنید.
3. داستان خود را به اشتراک بگذارید
در نهایت، زمانی که مردم با داستان برند شما ارتباط برقرار می کنند، ارتباط عاطفی برقرار می کنند. همه عاشق یک داستان عالی هستند. به همین دلیل است که کتاب های پرفروش و فیلم های پرفروش اغلب قلب مخاطب را تسخیر می کند. داستان های بزرگ مردم را از نظر احساسی تحریک می کند و پیوندهای فراموش نشدنی ایجاد می کند. آیا تا به حال کتابی خوانده اید یا فیلمی را تماشا کرده اید که روزها یا حتی هفته ها بعد هنوز به آن فکر می کنید؟این قدرت یک داستان است.
داستان برند قوی تفاوتی ندارد. هر روز مردم با محصولات و اطلاعات مختلف بمباران می شوند. مصرف کنندگان هنگام خرید گزینه های بی شماری برای انتخاب دارند. اما اگر یک داستان برند قوی دارید، ارتباط عاطفی به عنوان مدافع برند شما عمل می کند.
یکی از مارک های مورد علاقه من Toms است. من عاشق این هستم که بعد از اینکه بنیانگذار به آرژانتین رفت و دیدم بچه ها بدون کفش در خیابان ها بازی می کنند ، او امضای شرکت خود را ایجاد کرد که الگوی ارائه شده است که برای هر خرید یک کفش اهدا می کند. مانند بسیاری دیگر ، پس از شنیدن این داستان ، بلافاصله وارد مأموریت ، فلسفه و ارزش های شرکت شدم و به یک مشتری وفادار و مدافع برند تبدیل شدم.
ساختن یک داستان برند قوی با اصیل شروع می شود - مردم می توانند بگویند که یک برند واقعی است یا نه. سپس ، در مورد سفر برند خود و تکامل که تجربه کرده اید برای رسیدن به جایی که اکنون هستید فکر کنید. شما احتمالاً بر چالش ها غلبه کرده اید ، چیزی را یاد گرفته اید که شما را تغییر داده یا اشتیاق شما را کشف کرده است.
سرانجام ، داستان خود را با اضافه کردن عناصر عاطفی انسان کنید. این سفر چگونه احساس شما را ایجاد کرد؟b y آوردن عناصر عاطفی به برند خود ، شما قادر خواهید بود به روشی عمیق تر و معنی دار تر به مخاطبان خود وصل شوید. این به نوبه خود ، وفاداری و عشق به برند بیشتری به برند شما ایجاد می کند.
شورای تجاری فوربس لس آنجلس مهمترین سازمان رشد و شبکه سازی برای صاحبان مشاغل در لس آنجلس بزرگ است. آیا واجد شرایط هستم؟