این دلار با توجه به ارزهای بسیاری از کشورهای صنعتی و بازارهای نوظهور به شدت تقویت شده است تا به 20 سال ارتفاع برسد. این قدردانی از دلار به عنوان یک چالش مهم جهانی برای اکثر کشورها ، به ویژه اقتصادهای نوظهور بازار تلقی می شود. در گذشته ، بسیاری از کشورها یک دلار قوی را پذیرفته بودند. در واقع ، کشورهای در حال ظهور بازار مانند چین اغلب به امید تضعیف ارزش ارزهای خود برای به دست آوردن مزیت تجارت ، در بازارهای ارزی مداخله می کردند. اما امروز هم کشورهای پیشرفته و هم نوظهور به دلایل مختلف در حال مبارزه با استهلاک بیشتر ارزهای خود هستند.
یک دلار قوی از فشارهای تورم در خارج از کشور تغذیه می کند و خدمات بدهی با ارزش دلار را دشوارتر می کند.
حقایق:
- دلار به میزان قابل توجهی تقویت شده است. از ماه مه سال 2021 ، ارزش یورو با توجه به دلار 19 درصد تضعیف شده است ، پوند انگلیس 20 درصد و ین ژاپن 25 درصد است. تقویت دلار در برابر ارزهای بازارهای نوظهور ، یک دلار مشابه ، البته کوچکتر وجود داشته است (نمودار را ببینید).
- قدرت دلار را می توان در جذابیت نسبی دارایی های ایالات متحده ردیابی کرد. دلار هنگامی که صندوق های سرمایه گذاری به ایالات متحده وارد می شوند ، افزایش می یابد زیرا خرید دارایی های آمریکایی نیاز به دستیابی به دلار دارد. فدرال رزرو نرخ بهره را تهاجمی تر از سایر بانکهای مرکزی پیشرفته اقتصاد ، از جمله بانک مرکزی اروپا ، بانک انگلیس و بانک ژاپن افزایش داده است و باعث می شود اوراق قرضه نسبت به اوراق قرضه در این ارزهای دیگر به دلار نسبتاً جذاب باشدوادچشم انداز رشد در ایالات متحده ، در حالی که با افزایش نرخ بهره در برابر تورم توسط فدرال رزرو کاهش می یابد ، هنوز هم در بسیاری از کشورها روشن تر است-به عنوان مثال ، اختلال در منابع گاز و نفت به دلیل جنگ در اوکراین بر کشورهای اروپایی تأثیر می گذاردشدیدتر از ایالات متحده. این دلار همچنین یک ارز "پناهگاه امن" محسوب می شود و با جنگ در اوکراین ، پرواز به دلار انجام شده است که نرخ ارز ایالات متحده را بالا می برد.
- دلار قوی به فشارهای تورم در خارج از کشور تغذیه می کند. هنگامی که ارز یک کشور در برابر دلار تضعیف می شود ، قیمت واردات از ایالات متحده افزایش می یابد و به قیمت ها فشار می آورد. به طور متوسط ، عبور از 10 درصد قدردانی از تورم در خارج از کشور 1 درصد است. این فشار فراتر از واردات مستقیم کالاها از ایالات متحده است: قیمت کالاهایی مانند نفت ، گندم و فلزات به دلار نقل می شود ، بنابراین یک دلار قوی تر به معنای قیمت بالاتر برای این چیزها است. علاوه بر این ، از آنجا که هزینه های غذایی و انرژی سهم بیشتری در مصرف اقتصاد نوظهور ایجاد می کند ، افزایش قیمت دلار این کالاها به میزان قابل توجهی هزینه زندگی آنها را افزایش می دهد.
- یک ارز ضعیف تر می تواند به ارتقاء صادرات یک کشور و فروش شرکت های رقابت با واردات کمک کند-اما اثرات دیگری نیز وجود دارد که این مزایای تجاری را کاهش می دهد. همان شرکتی که محصولات را صادر می کند نیز ممکن است به ورودی های وارداتی برای تولید بستگی داشته باشد. این مزیت از قیمت ارزان تر محصول یک شرکت ، از طریق استهلاک ارز ، ممکن است از طریق هزینه های بالاتر تولید به دلیل افزایش قیمت ارز در خانه ورودی هایی که به دلار قیمت دارند ، کاهش یابد یا حتی معکوس شود-هر دو ورودی وارداتی از یونایتدایالات و حتی مهمتر از همه ، ورودی های کالایی که به دلار قیمت دارند. به عنوان مثال ، ین ضعیف تر هزینه تولید کنسول های پلی استیشن سونی را افزایش می دهد ، و لباس هایی که توسط بزرگترین مارک لباس آسیا ، Uniqlo فروخته می شود. تأثیر ارز ضعیف تر از پیوند ساده استهلاک-صادرات پیچیده تر است.
- دلار قوی، پرداخت بدهی خود را برای کسانی که به دلار وام گرفته اند اما دریافتی آنها به ارز دیگری است، دشوارتر می کند. این یک مشکل خاص برای دولت ها و شرکت ها در اقتصادهای نوظهور است زیرا بیشتر وام آنها به دلار است. در سالهای پس از بحران مالی جهانی در سال 2008، اقتصادهای نوظهور جریانهای سرمایه قوی را تجربه کردند، نقدینگی جهانی بالا بود و نرخهای بهره در اقتصادهای پیشرفته پایین بود، که اقتصادهای نوظهور را به مکانهایی جذاب برای سرمایهگذاران تبدیل کرد. استقراض خارجی اقتصاد نوظهور رشد کرد و بیش از 80 درصد از این بدهی به ارز خارجی عمدتاً به دلار آمریکا بود. این بیماری همه گیر یک معکوس شدید در جریان سرمایه به همراه داشت، بسیاری از اقتصادهای نوظهور کاهش رتبه دولتی را تجربه کردند، و کشورهایی که دارای سطوح بالای بدهی خارجی نسبت به ذخایر ارزی بودند، دچار خروج سرمایه در مقیاس بزرگ و کاهش ارزش پول شدید شدند.
- دلار قوی تر با طیفی از مشکلات برای اقتصادهای بازارهای نوظهور، از جمله کاهش در تولید، مصرف، سرمایه گذاری و مخارج دولت همراه بوده است. تحلیل اخیر موریس ابستفلد و هاونان ژو نشان می دهد که افزایش 10 درصدی دلار منجر به کاهش تولید ناخالص داخلی واقعی در حدود 1. 5 درصد نسبت به روند اقتصادهای بازار در حال ظهور می شود. آنها دریافتند که تأثیرات نامطلوب یک دلار قوی برای کشورهایی که نرخ ارز خود را ثابت میکنند، چارچوبهای پولی هدفگذاری تورم را اتخاذ نکردهاند و دارای سطوح بالایی از بدهی دلاری هستند، بزرگترین است. تأثیرات منفی دلار قوی برای اقتصادهای نوظهور در شرایط کنونی تشدید میشود، زیرا بسیاری از این کشورها سطح بدهیهای بخش عمومی و تجاری خود را به دلیل همهگیری افزایش دادند. دلار قوی ارزش واقعی بدهیهای دلاری را افزایش میدهد، نرخهای بهره بالاتر بار خدمات بدهی را افزایش میدهد و رشد آهستهتر باعث کاهش سود کسبوکار و دریافتهای مالیاتی دولت میشود.
- بانک های مرکزی با افزایش نرخ بهره به تورم و همچنین ضعف ارز پاسخ می دهند - اما این امر باعث کند شدن اقتصاد می شود و شاید منجر به رکود شود. فدرال رزرو موضع تهاجمی تری نسبت به تورم زودتر از بانک مرکزی اروپا ، بانک انگلیس یا بانک ژاپن به عهده گرفت. قدرت نسبی اقتصاد ایالات متحده به فدرال رزرو اجازه داده است تا نرخ بهره را برای مقابله با تورم ادامه دهد ، اما این خطر وجود دارد که این اقدامات ، همراه با سیاست های مشابهی که توسط سایر بانک های مرکزی انجام شده است ، به طور مشترک می توانند یک رکود جهانی غیر ضروری را ایجاد کنند. موافقت نامه های بانک مرکزی مستلزم این است که اقدامات سیاسی مبتنی بر شرایط داخلی باشد ، و این امر باعث می شود تا اثرات سرریز اقدامات یکدیگر را به طور کامل درونی کنید ، که به طور بالقوه منجر به یک چرخه محکم کننده پولی جهانی بسیار تهاجمی می شود.
- کشورها برای مقابله با دلار تقویت چه کاری می توانند انجام دهند؟چندین کشور از جمله ژاپن اخیراً در بازارهای ارزی برای تقویت ارزهای خود با فروش دارایی های دلار مداخله کرده اند. ذخایر خارجی که توسط اقتصادهای نوظهور برگزار می شود بیش از 6 درصد در نیمه اول سال 2022 در نتیجه تلاش های مداخله برای دفاع از ارزهای خود در برابر دلار افزایش یافته است. این تلاشهای یک جانبه به طور موقت استهلاک را کند کرده است ، اما صعود به سمت بالا را برعکس نکرده است. کشورها همچنین ممکن است به منظور تثبیت بازارهای ارزی با هماهنگی همکاری کنند. سابقه تاریخی برای تلاش های هماهنگ برای متوقف کردن یک دلار صعودی وجود دارد: در سال 1985 ، ایالات متحده ، ژاپن ، آلمان غربی ، فرانسه و ایالات متحده با مداخله مشترک در بازارهای ارز در آنچه به عنوان توافق نامه پلازا شناخته شد موافقت کردند. کشورها در ازای سایر ارزها در بازار ارز و ارزش دلار کاهش یافته اند (به اینجا مراجعه کنید). اما ، برخلاف امروز ، اجماع گسترده ای وجود داشت که ارزش دلار در سال 1985 از این امر سازگار با اصول اساسی فراتر رفته است ، بنابراین کمتر مشخص است که "توافق نامه جدید Plaza" در محیط فعلی مؤثر خواهد بود.
این به چه معنی است:
نوسانات بزرگ در نرخ ارز می تواند منجر به تلاش های هماهنگی و همچنین جنگ های ارزی شود ، جایی که کشورها در تلاش برای دستکاری ارزش ارز خود به هزینه سایر کشورها علیه یکدیگر می روند. در خارج از ایالات متحده آمریکا شور و شوق ساختمان وجود دارد تا یک تلاش مداخله هماهنگ هماهنگ به سبک Accord Plaza را برای کاهش ارزش دلار آغاز کند. آنچه باعث می شود زمینه فعلی از قدردانی دلار در دهه 1980 متفاوت باشد ، این است که امروزه شواهد کمی در مورد حباب دلار وجود دارد. دلار نه به دلیل رفتار بیش از حد در بازار قوی است ، بلکه به این دلیل که انتظار می رود اقتصاد ایالات متحده نسبت به سایر اقتصادها در آینده قابل پیش بینی ، همراه با نرخ بهره بالاتر دلار و وضعیت پناهگاه امن دلار قوی تر باشد. با این وجود اگر اقتصاد جهانی همچنان از بین برود و شرایط مالی بدتر شود ، قدرت دلار به ایالات متحده تبدیل می شود و منجر به کاهش فروش صادرات ایالات متحده و پیش فرض بدهی های اقتصاد نوظهور می شود. اگر پیامدهای جهانی دلار قوی بسیار پرهزینه شود ، به نفع ایالات متحده خواهد بود که به تلاش برای کاهش آن بپیوندید.