تبلیغ
گرایش
راه شماره 1: از هر لحظه آگاه باشید
راه شماره 2: به طور مؤثر گوش دهید
راه شماره 3: آن را با صدای بلند بگویید
راه شماره 4: خود را با خود معرفی کنید
چگونه می توان به عزت نفس واقعی رسید.
اهمیت عزت نفس قابل بحث نیست. روانشناس مشهور دکتر آبراهام مازلو ، عزت نفس را در صدر سلسله مراتب نیازهای انسان ذکر می کند-تنها در پشت غذا ، سرپناه و روابط بین فردی.
چگونگی دستیابی به این احترام مسئله دیگری است.
تمرکز جامعه غربی بر موفقیت خارجی شانس توسعه عزت نفس واقعی را کاهش می دهد.
انسان غربی به دنبال موفقیتهای بیرونی برای احترام به خود است ، که ناشی از نیاز به دستیابی به آنچه دیگران به عنوان نمادهای وضعیت می شناسند. او به راحتی خود را با حرفه یا حرفه خود شناسایی می کند."من یک کارگزار بورس ، معاون رئیس جمهور بازاریابی ، فارغ التحصیل هاروارد هستم."اگر دیگران تحت تأثیر قرار بگیرند ، به ما اطمینان می دهد که ما مهم هستیم.
اما این تمرکز بر موفقیت خارجی ترس شدید از شکست را کاشت می کند. ما می ترسیم که اگر کسی تحت تأثیر قرار نگیرد ، چه اتفاقی برای عزت نفس ما خواهد افتاد؟خانه کارتهایی که ما ساخته ایم سقوط خواهد کرد.
هربار که جک لکسوس خود را پارک می کند (کامل با فضای داخلی چرم) ، در جاده خود احساس می کند که "آن را ساخته است".
یک سال بعد ، مدل جک منسوخ شده و همسایگان دیگر تحت تأثیر قرار نمی گیرند. نمای او از بین می رود ، عزت نفس او خرد می شود. حالا چی؟
تکامل و نبرد برای عزت نفس
تکامل می آموزد که یک انسان به سادگی یک شکل پیچیده از حیوان است ، و دارای ارزش ذاتی کم و بیش از هر موجود دیگری ، خواه یک گربه یا کرم است.
پیام اساسی این است که یک انسان منبع ذاتی عزت نفس ندارد. در عوض او برای احساس "موفقیت" به دستاوردهای ملموس احتیاج دارد. چه فشار فوق العاده ای!
اگر "موفقیت" تنها بلیط ما برای احترام به خود باشد ، بسیاری از ما هرگز به آنجا نخواهیم رسید. و کسانی که ثروت خوبی برای دستیابی به چنین "موفقیت" دارند ، همیشه از ترس از دست دادن آن در شرایطی فراتر از کنترل خود زندگی می کنند. ما ممکن است همه استعدادها را در جهان داشته باشیم ، اما می توانیم در نهایت بر روی پیاده رو غرق شویم و مصاحبه را از دست بدهیم!
انسان با یک روح ، جرقه الهی خدا آفریده شده است. احترام به خود یک حق تولد است.
یهودیت با این فرض شروع می شود که هر انسان در تصویر خدا ایجاد می شود. بنابراین با چنین نقطه شروع بلند ، احترام به خود ، حق تولد هر انسان است.
بسیاری از mitzvot در یهودیت ما را راهنمایی می کنند که چگونه با افراد دیگر رفتار کنیم. اینها مبتنی بر این شناخت هستند که انسان دارای کرامت و ارزش ذاتی است -- صرف نظر از اینکه آیا او کار مهمی را "به انجام رسانده است" یا خیر.
تلاش در مقابل نتایج
«بر اساس تلاش، ثواب است».(تلمود - پیرکی آووت 5:27)
در یهودیت، مبارزه است، نه دستیابی به هدف. زیرا نتیجه نهایی به هر حال به دست خداوند متعال است.
بنابراین، شخص می تواند با پیروزی در یک مبارزه اخلاقی موفق شود، حتی اگر نتایج ملموسی نداشته باشد.
اما تعیین کمیت تلاش دشوار است، بنابراین در دنیای مادی ما تمایل داریم ارزش آن را نادیده بگیریم.
شما در حال تماشای رقابت دو نفر در دوی 100 متر هستید. یک رکورد جهانی را 9. 3 ثانیه می دود. دیگری در 30 ثانیه از خط پایان عبور می کند.
چه کسی به موفقیت رسید؟رکورد شکن البته!
با این تفاوت که کسی که 30 ثانیه را نشان می داد در کودکی به فلج اطفال مبتلا شده بود، تا 14 سالگی قادر به راه رفتن نبود و سال ها ورزش دردناک و طاقت فرسا را انجام داده بود تا اینکه در نهایت توانست حتی این مسافت را بدود.
ما هرگز نمیتوانیم ارزش کسی را بر اساس موفقیت بیرونی بسنجیم، زیرا هرگز نمیتوانیم شرایطی را که او با آن دست و پنجه نرم کرده است بدانیم.
هرگز ارزش کسی را بر اساس موفقیت بیرونی اندازه نگیرید، زیرا مجموعه شرایط او را نمی دانید.
ما در مجموعه ای از شرایط خاص به دنیا می آییم که توسط خدا تعیین شده است. ما فقط بر تلاشی که انجام می دهیم کنترل داریم. نحوه برخورد ما با شرایط خاص خود تعیین کننده موفقیت ماست. جایی که روی نردبان می ایستیم اهمیت کمتری نسبت به چند پله صعودمان دارد.
عزت نفس از دانستن اینکه شما برای رشد تلاش می کنید به دست می آید. اگر بهترین تلاش خود را بکنیم، می توانیم با احساس رضایت عمیق و پایدار زندگی کنیم.
یک داستان تالمودیک
الیزار پسر هورکاناس، خاخام برجسته نسل خود و مردی بسیار ثروتمند بود.
الیزار در حال شخم زدن در کوه بود و شروع به گریه کرد. پدرش گفت: چرا گریه می کنی، اگر بالای کوه گرم باشد تو را به دشت می برم. پس الیزار در دشت شروع به شخم زدن کرد و در آنجا نیز گریست.
"چرا گریه می کنی؟"هورکاناس پرسید.
الیزار گفت: من می خواهم تورات را یاد بگیرم. او گریه کرد تا اینکه الیاس پیامبر آمد و به او گفت که به اورشلیم بروید و به دنبال ربه یوکانان بن زکای، بزرگترین حکیم نسل خود باشید.
الیزار به اورشلیم رفت - و شما آن را حدس زدید - شروع به گریه کرد: "من می خواهم تورات را یاد بگیرم."
Rebbe Yochanan Ben Zakkai پرسید: "آیا آنها حتی به شما یاد ندادند که Shema را بگویید؟"
و به این ترتیب حکیم بزرگ، ربه یوچانان بن زکای، الیهزر الفبای یهودیت را آموزش داد. بعد گفت: خیلی خوب، الیزر، ما موفق بودیم، حالا وقت رفتن توست.
الیزار شروع به گریه کرد: "می خواهم تورات را بیشتر یاد بگیرم."
بنابراین رب یوکانان بن زکای به الیزیر پنج کتاب موسی و شریعت شفاهی را آموزش داد. پس از این، رب یوچانان گفت: "الیزر، وقت رفتن تو فرا رسیده است."
الیزار فریاد زد: من می خواهم تورات را بیشتر یاد بگیرم!
و همینطور پیش رفت. سپس یک روز، الیزار در پشت سالن مطالعه نشسته بود و تورات را یاد می گرفت. به طور غیرمنتظره ای، پدرش هورکاناس وارد شد. در این هنگام، ربه یوچانان بن زکای به الیزر گفت که به سمت جلو حرکت کند و تورات خود را با صدای بلند بخواند.
پس از پایان کار الیزر، هورکاناس برخاست و در حالی که از غرور می درخشید، گفت: "الیزر، ابتدا می خواستم اموالم را به همه پسرانم جز تو بدهم. اما اکنون هر چه دارم را به تو و تنها تو می دهم.!"
الیزار پاسخ داد: پدرم اگر طلا و نقره میخواستم در مزرعه کار میکردم، تنها چیزی که میخواهم تورات است. و خاخام الیزر بن هورکاناس رهبر نسل خود و معلم ربه آکیوا بزرگ شد.
درس آشکار می شود
این داستان سختی های زیادی دارد.
1. چگونه ممکن است که هورکاناس، خاخام بزرگ و ثروتمند، به پسر خود تورات را آموزش ندهد؟
2. چرا هورکاناس پسرش را وادار به انجام کارهای ناچیز شخم زدن کرد؟او می توانست کارگران دیگری را برای شخم زدن استخدام کند و به پسرش یک موقعیت نظارتی بدهد.
3. چرا الیاس پیامبر به الیزیر گفت که برو یهودیت اولیه را از حکیمی ارجمندی چون ربه یوکانان بن زکای یاد بگیر؟هر دانش آموز متوسطه یشیوا می توانست این کار را انجام دهد!
تنها یک پاسخ برای توضیح همه این مشکلات وجود دارد. الیزار سرش از کاه بود. او به شدت کند بود.
البته هورکاناس برای پسرش معلم استخدام کرد! اما حتی بهترین معلم هم نتوانست شما را وارد کله کلفت الیزار کند! پس پدر باید با چنین پسری چه کند؟او را سرکارگر کنم؟به هیچ وجه! به او یک گاوآهن بدهید. حداقل او مثمر ثمر خواهد بود.
اما الیزار گریه کرد: من می خواهم تورات را یاد بگیرم! تنها کسی که فرصتی برای رسیدن به الیزر داشت، رهبر نسل، ربه یوکانان بن زکای بود.
Rebbe Yochanan مبارزه کرد و به یک دستاورد بزرگ دست یافت: او اصول اولیه را به الیزر آموزش داد. و وقتی الیزر برای بیشتر گریه کرد، رب یوکانان متوجه شد که یک بار کار کرده است، شاید بتواند بیشتر به او بیاموزد. و همینطور گذشت تا اینکه الیزار یکی از بزرگترین علمای نسل خود شد.
شما باید آنقدر بد بخواهید که برای آن گریه کنید.
از همه اینها می بینیم که حتی کمترین آهسته می تواند به عظمت برسد. راز؟شما باید آنقدر بد بخواهید که برای آن گریه کنید. این شایستگی خاخام الیزر بن هورکانا بود.
موفقیت هدیه ای از جانب خدا است
"هر یهودی باید تلاش کند تا به اندازه موسی بزرگ شود."- میمونیدس ، قوانین تسواوا 5: 2
بدیهی است که همه ما با ویژگی های اطلاعاتی ، شخصیت و رهبری موسی متولد نشده ایم. بنابراین چگونه می توان انتظار داشت که به اندازه موسی بزرگ شویم؟
اگر تلاش کنید ، نتایج پیدا خواهید کرد.(تلمود - مگیله 6b)
منظور ما از "یافتن نتایج" چیست؟چرا فقط نمی گویم ، "اگر سعی کنید ، نتایج را خواهید دید"؟
پاسخ این است که تلاش و نتایج علت و معلولی نیست. رسیدن به ارتفاعات عالی به استعدادها و توانایی های طبیعی ما بستگی ندارد. تلاش مسئولیت ما است ، اما نتایج "یافتن" است - هدیه ای از جانب خدا. و خدا هر آنچه را که برای موفقیت لازم داریم به ما می دهد.
پتانسیل عظمت نامحدود است وقتی که ما قدرت خداوند متعال را پشت سر خود داریم.
قوم یهودیان "فرزندان خدا" نامیده می شوند (تالی. 14: 1 ، تلمود - Pirkei Avot 3:18). درست همانطور که یک پدر به طور طبیعی می خواهد همه چیز را به فرزندان خود بدهد ، بنابراین خدا نیز می خواهد ما همه چیز خوب را داشته باشیم.
راز واقعی موفقیت در اینجا آورده شده است: صرف نظر از محدودیت های فانی ما ، هنگامی که قدرت خداوند متعال را پشت سر خود داریم ، پتانسیل ما برای عظمت نامحدود است.
همه خدا می پرسد این است که ما سعی می کنیم. او را منتظر نگه دارید.
مثل آنچه می خوانید؟به یهودیان در سراسر جهان این فرصت را بدهید تا با مقاله ها و فیلم های بیشتر در مورد Aish درگیر خرد یهودی شوند. به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی ، این پشتیبانی شما است که ما را ادامه می دهد. خیلی ممنون!
این مقاله را به اشتراک بگذارید
اشتراک در
ایمیل هفتگی ما از بینش های جالب و مرتبط در مورد تاریخ یهود ، غذا ، فلسفه ، وقایع جاری ، تعطیلات و موارد دیگر بسیار جالب است.
اطلاعات بیشتر در مورد نویسنده
خاخام نوح وینبرگ
خاخام نوح وینبرگ ، از حافظه مبارک ، معاون و بنیانگذار آیش هاتاته بود. به مدت 50 سال ، برنامه های آموزشی بینایی وی صدها هزار یهودی را به میراث خود نزدیک کرد.