01: جدول A1. سهامداران در مقابل افراد غیر سهامدار. تاریخ مصاحبه در سال 2008 و میانگین ارزش ذهنی مورد انتظار بازده سهام سالانه (μ) ، میانگین انحراف استاندارد ذهنی (σ) و ناهمگونی مقطعی بدون نظارت در انتظارات (STD (U)). نتایج حاصل از رگرسیون ساختاری از جمله تعامل کامل با وضعیت سهامدار. HRS 2008.
جدول A2. آگاهانه در مقابل بازپرداختهای ناآگاهانه. تاریخ مصاحبه در سال 2008 و میانگین ارزش ذهنی مورد انتظار بازده سهام سالانه (μ) ، میانگین انحراف استاندارد ذهنی (σ) و ناهمگونی مقطعی بدون نظارت در انتظارات (STD (U)). نتایج حاصل از رگرسیون ساختاری از جمله تعامل کامل با وضعیت سهامدار. HRS 2008.
جدول A3. افراد با ظرفیت شناختی بالاتر از حد متوسط در مقابل افرادی که ظرفیت شناختی متوسط دارند. تاریخ مصاحبه در سال 2008 و میانگین ارزش ذهنی مورد انتظار بازده سهام سالانه (μ) ، میانگین انحراف استاندارد ذهنی (σ) و ناهمگونی مقطعی بدون نظارت در انتظارات (STD (U)). نتایج حاصل از رگرسیون ساختاری از جمله تعامل کامل با وضعیت سهامدار. HRS 2008.
جدول B1. بازده سهام فرض می شود دانش آموز-T با 3 درجه آزادی توزیع می شود. تاریخ مصاحبه در سال 2008 و میانگین ارزش ذهنی مورد انتظار بازده سهام سالانه (μ) ، میانگین انحراف استاندارد ذهنی (σ) و ناهمگونی مقطعی بدون نظارت در انتظارات (STD (U)). نتایج حاصل از رگرسیون ساختاری با استفاده از فرض توزیع جایگزین برای توزیع بازده. HRS 2008.
جدول B2. بازده سهام فرض می شود دانش آموز T با 10 درجه آزادی توزیع می شود. تاریخ مصاحبه در سال 2008 و میانگین ارزش ذهنی مورد انتظار بازده سهام سالانه (μ) ، میانگین انحراف استاندارد ذهنی (σ) و ناهمگونی مقطعی بدون نظارت در انتظارات (STD (U)). نتایج حاصل از رگرسیون ساختاری با استفاده از فرض توزیع جایگزین برای توزیع بازده. HRS 2008.
جدول B3. بازده سهام فرض می شود که با پارامترهای μ log-normal توزیع می شودiو σi(که در اینجا میانگین و انحراف استاندارد نیستند). تاریخ مصاحبه در سال 2008 و میانگین ارزش ذهنی مورد انتظار بازده سهام سالانه (μ) ، میانگین انحراف استاندارد ذهنی (σ) و ناهمگونی مقطعی بدون نظارت در انتظارات (STD (U)). نتایج حاصل از رگرسیون ساختاری با استفاده از فرض توزیع جایگزین برای توزیع بازده. HRS 2008.
خلاصه
1. مقدمه
در این مطالعه از داده های موج 2008 مطالعه سلامت و بازنشستگی (HRS) برای بررسی تأثیر بحران بر انتظارات افراد استفاده شده است. ما تأثیر این تصادف بر میانگین جمعیت بازده مورد انتظار ، میانگین جمعیت عدم اطمینان در مورد بازده (انحراف استاندارد ذهنی) و ناهمگونی مقطعی در بازده مورد انتظار (شاخص اختلاف نظر) را تخمین می زنیم. ما تخمین هایی از رگرسیون کاهش یافته با فرم ساده در مورد پاسخ های احتمال و همچنین از یک مدل ساختاری تر که بر پارامترهای مورد علاقه متمرکز است و سر و صدای نظرسنجی را از ناهمگونی مربوطه جدا می کنیم ، نشان می دهیم. استراتژی اندازه گیری از این واقعیت استفاده می کند که پاسخ دهندگان HRS-2008 در طی دوازده ماه از فوریه 2008 تا فوریه 2009 ، یک دوره زمانی که شامل زمان سقوط بورس در اوایل ماه اکتبر است ، به این نظرسنجی پاسخ دادند. ما نشان می دهیم که تاریخ مصاحبه تا حد زیادی مستقل از انتظارات گذشته پاسخ دهندگان در مورد بازار سهام است ، بنابراین حتی اگر تاریخ مصاحبه غیر تصادفی باشد ، بعید است که نتایج ما را تعصب کند.
تجزیه و تحلیل ما به بررسی تغییرات انتظارات در دوره نمونه برداری HRS فوریه 2008 تا فوریه 2009 می پردازد. ممکن است یادآوری برخی از وقایع مهم در این دوره مفید باشد. بحران وام مسکن Subprime قبل از سال 2008 به خوبی آغاز شد ، اما داو جونز در اکتبر 2007 بالاتر از 14000 به اوج خود رسید. با این حال ، در اوایل سال 2008 ، DOW به 12،000 کاهش یافت و بقیه سال با کاهش کلی تا سقوط اکتبر مشخص شد. مارس 2008 شاهد وثیقه ناکام Bear Sterns و فروش بعدی آن به JP Morgan بود ، اما بقیه بهار و تابستان نسبتاً بی سر و صدا رفت. در 15 سپتامبر ، برادر لمان برای ورشکستگی تشکیل داد. تصور می شد سیستم مالی در معرض خطر شدید است و قبل از تصویب کنگره ایالات متحده لایحه TARP در تاریخ 3 اکتبر ، چند هفته عدم اطمینان و بحث و گفتگوهای داغ طول کشید. پاییز سال 2008 همچنین شاهد انتخابات ریاست جمهوری در تاریخ چهارم نوامبر بود که توجه بسیاری از مردم به مسائل اقتصادی را متمرکز کرد ، اما همچنین منجر به عدم اطمینان طبیعی در مورد سیاست اقتصادی آینده شد.
شکل 1 سری زمانی چهار متغیر بازار سهام را در طول دوره نمونه گیری HRS نشان می دهد. ما دوره نمونهبرداری را به چهار دوره فرعی در شکل تقسیم کردیم: فوریه تا ژوئن، ژوئیه تا سپتامبر، اکتبر تا نوامبر، و دسامبر تا فوریه 2009. ما از این دورههای فرعی در سراسر تحلیل خود استفاده خواهیم کرد. تعریف آنها بر اساس سری زمانی بازار سهام است که در زیر به آن می پردازیم.
سطح میانگین صنعتی داوجونز (بسته شدن روزانه)، شاخص نوسان سالانه VXD، حجم تجارت هفتگی به میلیاردها دلار و جستجوی Google برای "Dow" از ایالات متحده در دوره نمونه گیری HRS 2008 (فوریه 2008 تا فوریه 2009).
پانل اول سطح میانگین صنعتی داوجونز و شاخص نوسان سالانه VXD 1 را نشان می دهد. پس از فراز و نشیب های اولیه، سطح شاخص در ماه ژوئن کاهش قابل توجه اما تدریجی را آغاز کرد که در ماه آگوست متوقف شد. سقوط بازار سهام در اوایل اکتبر با افت 3000 واحدی داو رخ داد. بازار سهام در ماه های اکتبر و نوامبر نوسانات زیادی را تجربه کرد و داو در اواخر نوامبر به 7500 واحد رسید. پس از مدتی بهبود و یک دوره کوتاه ثبات، داو دوره کاهش مداوم دیگری را در ماههای اول سال 2009 تجربه کرد. و در مهر و آبان به حداکثر خود رسید. پانل دوم شکل 1 حجم معاملات هفتگی سهام DJIA را به همراه روند جستجوهای عبارت "Dow" در گوگل نشان می دهد. 2 متغیر اخیر نشانگر توجه مردم به اخبار مربوط به بازار سهام است. این شکل حرکت مشترک قوی دو سری زمانی را نشان می دهد: افزایش توجه به اخبار بازار سهام همزمان با افزایش حجم در مارس و ژوئیه 2008، فوریه 2009، و به ویژه اکتبر 2008. شاخص گوگل به گونه ای عادی شده است. میانگین پنج ساله آن یک است. حداکثر مقدار 8. 8 در هفته اول اکتبر به این معنی است که تقریباً 9 برابر بیشتر از زمان های عادی جستجو برای میانگین صنعتی داوجونز از ایالات متحده انجام شده است. با نگاهی به این دو پنل در کنار هم متوجه میشویم که حجم معاملات در زمانهایی که شاخص بورس رو به کاهش بود، عدم اطمینان در حال افزایش بود و مردم توجه زیادی به اخبار مربوط به بازار داشتند، بیشترین حجم معاملات را داشت.
سوال اصلی این مقاله این است که آیا و چگونه انتظارات در هنگام سقوط بازار سهام در اوایل اکتبر 2008 و ماه های بعد تغییر کرده است. ما انتظارات پس از تصادف را با کسانی که در اوایل سال 2008 مقایسه می کنیم مقایسه می کنیم. این نکته را باید در نظر داشته باشید که دوره پایه با علائم اولیه بحران و یک بورس سهام افسرده مشخص می شود. با این وجود ، این مقایسه می تواند تأثیر یک رویداد بزرگ و شاید از نظر کیفی متفاوت را در مقایسه با بازار رو به زوال "عادی تر" روشن کند.
این تصادف ممکن است به دلایل مختلف بر میانگین جمعیت بازده مورد انتظار تأثیر بگذارد. اگر افراد در مورد پارامترهای روند بازده مطمئن نیستند ، ممکن است از تحقق اخیر برای به روزرسانی اعتقادات خود استفاده کنند. در چنین حالتی ، این تصادف تأثیر منفی بر انتظارات همه خواهد داشت. اگر از طرف دیگر ، مردم به میانگین برگشت در قیمت سهام بورس اعتقاد داشته باشند ، این اثر ممکن است از علامت مخالف باشد. البته ، اگر مردم از بازده یاد نگیرند ، ممکن است مردم بخواهند اعتقادات خود را به روز کنند. علاوه بر قیمت سهام ، ممکن است اخبار سیاسی و سیاسی نیز انتظارات مردم را در مورد آینده اقتصاد و بخش مالی به طور کلی و به ویژه بازار سهام تحت تأثیر قرار دهد.
مقالات تجربی در مورد انتظارات بازار سهام معمولاً نشان می دهد که میانگین انتظارات تغییرات اخیر در سطح بازار سهام را دنبال می کنند. وقتی بازار سهام در حال افزایش است، باورهای متوسط خوش بینانه تر می شوند و برعکس. به عنوان مثال، Kezdi and Willis (2008) در مورد خانواده های آمریکایی و Hurd، Rooij و Winter (2009) در مورد خانواده های هلندی را ببینید. با توجه به کزدی و ویلیس (2008)، برای ایجاد یک افزایش یک درصدی در بازده سالانه مورد انتظار در سال 2002، پانصد واحد افزایش در داو جونز طول کشید. با چنین رابطه ای، بازده مورد انتظار پاسخ دهندگان در نوامبر 2008 باید بیش از این باشد. پنج درصد کمتر از بازده مورد انتظار پاسخ دهندگان دو یا سه ماه قبل. از سوی دیگر، بحران مالی سال 2008 ممکن است انتظارات مردم را به شیوههای کیفی متفاوتی نسبت به تغییرات تدریجیتر در سال 2002 تحت تأثیر قرار داده باشد، به خصوص اگر مردم دیدگاههای متفاوتی در مورد وضعیت اقتصاد در سالهای 2002 و 2008 داشته باشند. مردم ممکن است انتظار دارایی داشته باشند. قیمت ها به روش های مختلف پس از تغییرات ناگهانی بزرگ نسبت به روندهای تدریجی تغییر می کنند. این نتیجه گیری Calvet et. al.(2009b) که با استفاده از دادههای سوئدی دریافتند که مردم تمایل دارند در صندوقهای سرمایهگذاری مشترک با عملکرد خوب سرمایهگذاری کنند، اما در عین حال تمایل دارند سهامهای برنده را نیز کنار بگذارند.
تأثیر بحران بر میانگین عدم اطمینان به طور قابل پیش بینی مثبت تر است. همانطور که با روند نوسانات در شکل 1 نشان داده شده است، ریسک بازار سهام به طرز چشمگیری افزایش یافت. حتی کسانی که بازار سهام را دنبال نمیکنند میتوانند در مورد آینده اقتصاد به طور کلی و بازار سهام به طور خاص نامطمئنتر شوند، زیرا عدم اطمینان عمومی در طول بحران «در هوا» بوده است.
این بحران همچنین ممکن است بر ناهمگونی مقطعی در اعتقادات خانوار تأثیر بگذارد. ناهمگونی و ذهنیت بالقوه اعتقادات مردم در مورد بازده بازار سهام در آینده مورد توجه تحولات اخیر در تئوری مالی بوده است (برای مرور کلی در مورد مدل های اختلاف نظر در امور مالی ، به هونگ و استین ، 2007 مراجعه کنید). هریس و راویو (1993) و کندل و پیرسون (1995) نشان می دهند که اگر مردم اخبار را به روش های مختلف تفسیر کنند ، اعلامیه های عمومی می توانند اختلاف نظر در مورد ارزش اساسی دارایی ها را افزایش دهند (همچنین به Kondor ، 2005 مراجعه کنید). همانطور که هونگ و استین (2007) مشاهده می کنند ، این الگوی دقیقاً بر خلاف آنچه انتظار می رود بر اساس یک مدل ساده و منطقی و منطقی با مقدمات ناهمگن انتظار داشته باشد ، جایی که اطلاعات عمومی باید به جای افزایش آن ، تأثیر کاهش اختلاف را داشته باشد. مکانیسم های مشابه ممکن است بعد از سقوط بازار سهام ، اختلاف نظر را افزایش دهد. به عنوان مثال ، دومینیتز و مانسکی (آینده) فرض می کنند که جمعیت ترکیبی از افرادی است که به فرضیه پیاده روی تصادفی اعتقاد دارند ، که به میانگین برگشت قیمت سهام اعتقاد دارند و به تداوم روند در بازارهای مالی اعتقاد دارند. هنگامی که این تصادف به اقتصاد رسید و قیمت سهام به شدت کاهش یافت ، افرادی که این دیدگاه های مختلف را نگه می داشتند باید پیامدهای آن را به روش های مختلف تفسیر می کردند و در نتیجه اختلاف نظر باید افزایش یابد. در واقع ، یک توضیح بالقوه در مورد الگوی معاملاتی که در شکل 1 نشان داده شده است این است که افزایش اختلاف نظر باعث ایجاد فضای تجارت می شود زیرا معامله گران خوش بینانه تر می خواستند بخرند و معامله گران بدبین تر می خواستند بفروشند. توجه داشته باشید که ناهمگونی بالقوه در اثر تصادف دلالت بر این دارد که میانگین اثر می تواند به هر صورت پیش برود.
نتایج ما حاکی از افزایش موقت در میانگین جمعیت انتظارات درست پس از تصادف است. در عین حال ، عدم اطمینان متوسط افزایش یافته است ، شاید به دلیل افزایش نوسانات بازار سهام. قوی ترین یافته ما این است که ناهمگونی مقطعی در بازده مورد انتظار ، نشانگر میزان اختلاف نظر ، با سقوط بازار سهام به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این اثرات در بین سهامداران بزرگترین است ، کسانی که از بورس سهام پیروی می کنند و کسانی که دارای ظرفیت شناختی بالاتر از حد متوسط هستند. نتیجه به طور متوسط انتظارات بنابراین توزیع گسترده ای از اثرات علائم مخالف را ماسک می کند. ما همچنین هماهنگی انتظارات بازار سهام را با بازده سابق پست ، نوسانات و حجم تجارت مستند می کنیم.
یافته های ما نشان می دهد که در فرآیندهای شناختی (یا الگوهای ذهنی) ناهمگونی وجود دارد که افراد برای تبدیل اخبار عمومی به اعتقادات احتمال شخصی ، مطابق با برخی از ادبیات اختلاف نظر که در بالا به آنها اشاره کردیم ، استفاده می کنند. نتایج مربوط به تغییرات در ناهمگونی ، تحقیقات تجربی اخیر را نشان می دهد که ناهمگونی قابل توجهی در انتظارات بازار سهام سرمایه گذاران انفرادی نشان می دهد (Vissing-Jorgensen ، 2003) و همچنین خانوارها (Calvet et al. ، 2007 ، 2009a و 2009b ؛ Dominitz and Manski ، 2007 ؛Kezdi and Willis ، 2008 ، Hurd ، Rooij and Winter ، 2009 ؛ Gouret and Hollard ، آینده). این مقاله با نشان دادن اینکه سقوط بازار سهام و بحران مالی تأثیرات قابل توجهی بر انتظارات متوسط ، عدم اطمینان متوسط و شاید مهمتر از همه ، ناهمگونی انتظارات داشته است ، نتایج جدیدی را به این ادبیات تجربی اضافه می کند.
2. داده ها
ما از داده های انتظارات بازار سهام از HRS-2008 استفاده می کنیم. قبل از روی آوردن به تحلیل ما ، ارائه پیش زمینه ای در مورد تکامل سؤالات انتظار بازار سهام HRS مفید است.
در سال 2002 ، HRS سؤالات انتظارات احتمالی را در مورد بازده بورس سهام به باتری سؤالات انتظار ذهنی که در HRS از زمان آغاز سال 1992 خواسته شده است ، معرفی کرد. یکی از انگیزه های افزودن این سؤالات این است که انتظارات مربوط به بازده سهام یک مؤلفه اصلی استتعیین بازنشستگی و انتخاب نمونه کارها. علاوه بر این ، انتظارات بازار سهام مورد علاقه روش شناختی است زیرا تاریخچه بازده سهام و تحقق روزانه آنها اطلاعات عمومی است و محققان را قادر می سازد تا بررسی کنند که چگونه اخبار بر بروزرسانی اعتقادات بدون نیاز به تنظیم اختلاف در اطلاعات خصوصی تأثیر می گذارد.
مانند سایر سؤالات احتمال HRS ، انتظارات بازار سهام به عنوان یک درصد بر اساس مقیاس "0" به "100" که در آن به مخاطب گفته می شود ، خواسته می شود:
"0" به این معنی است که شما فکر می کنید هیچ فرصتی وجود ندارد ، و "100" به این معنی است که فکر می کنید این رویداد کاملاً مطمئناً اتفاق می افتد.
دستورالعمل ادامه دارد ،
به عنوان مثال ، هیچ کس نمی تواند در مورد آب و هوای فردا مطمئن باشد ، اما اگر فکر می کنید باران فردا بسیار بعید است ، ممکن است بگویید که 10 درصد احتمال باران وجود دارد. اگر فکر می کنید شانس بسیار خوبی وجود دارد که فردا باران می بارد ، ممکن است بگویید که 80 درصد احتمال باران وجود دارد.
با شروع سال 2002 ، HRS سؤالی را در مورد انتظارات بازار سهام ارائه داد که از سال 2002 در هر موج HRS خواسته شده است. ما این را P می نامیم
سوالمیخواند:
ما علاقه مندیم که فکر می کنید اقتصاد در سال آینده چقدر خوب خواهد بود. تا سال آینده در این زمان، چند درصد احتمال دارد که سهام صندوقهای مشترک سرمایهگذاری شده در سهام بلو چیپ مانند سهام میانگین صنعتی داوجونز بیش از امروز ارزش داشته باشند؟0مانند سایر سؤالات احتمال ذهنی HRS، بسیاری از پاسخها به سؤالات بازار سهام HRS روی «50» انباشته شده است (Hurd and McGarry, 1995) و بر خلاف بسیاری از سؤالات احتمالی دیگر، تعداد قابل توجهی از افراد اصلاً به سؤالات انتظارات سهام پاسخ نمیدهند.. تعدادی از محققین پیشنهاد کرده اند که "50" نشانگر "عدم قطعیت معرفتی" یا باورهای احتمال نادرست است (فیشهوف و بروین دی بروین، 1999؛ لیلارد و ویلیس، 2001). البته ممکن است منظور برخی از افرادی که پاسخ «50» می دهند این باشد که رویداد مورد نظر 50 درصد احتمال وقوع دارد یا فکر می کنند که این احتمال در محدوده ای مانند 40-60 درصد قرار می گیرد و «50» می دهند. به صورت تقریب گرد شده (مانسکی و مولیناری، 2009).
با شروع سال 2006، HRS یک سوال پیگیری "معرفتی" را به چندین سوال احتمال اضافه کرد، از جمله P.
سوال، برای کمک به درک معنای "50" پاسخ:
آیا فکر میکنید که احتمال افزایش ارزش سهام این صندوقهای مشترک به همان اندازه وجود دارد که ارزش آنها تا این زمان در سال آینده کاهش مییابد، یا فقط در مورد شانس آن مطمئن نیستید؟0اکنون به بحث در مورد داده های سال 2008 که در این مقاله استفاده می کنیم می پردازیم. در سال 2008، HRS همچنان از افرادی که به 50 به P پاسخ داده بودند، پیگیری «معرفتی» را پرسید.
. برای کسانی که 50 به P پاسخ ندادند
یا اگر آنها به "50" پاسخ دادند، نشان دادند که احتمال افزایش یا کاهش ارزش سهام به یک اندازه وجود دارد، HRS یک سوال بعدی اضافه کرد:0تا سال آینده در این زمان، چه شانسی وجود دارد که آنها x درصد یا بیشتر رشد کنند؟(برای مقادیر منفی x: تا سال آینده در این زمان، احتمال کاهش −x درصد یا بیشتر چقدر است؟)0که در آن احتمال افزایش x درصد از مجموعه یا از دست داد ن-x درصد از مجموعه به طور تصادفی اختصاص داده می شود. 3 پاسخ این سوال را به صورت P نشان می دهیم
اگر مقدار تصادفی x مثبت باشد و به صورت P باشد
اگر منفی باشدتوجه داشته باشید که پx+نشان دهنده احتمال این است که بازده بیشتر از x باشد، در حالی که Px−نشان دهنده این احتمال است که آنها کمتر ا ز-x باشند.x+نمونه کامل شامل 17217 نفر از 11897 خانوار است. ما نمونه را به 14735 نفر که در سه موج آخر HRS شرکت کرده اند (2004 ، 6 و 8) محدود کردیم. در سال 2004 ، این نمونه توسط یک گروه جدید و جوان تر تازه شد. از 14،735 نفر ، 2،850 (x−19 درصد) به P پاسخ نداد
سؤال (اکثریت پاسخ دادند "من نمی دانم") نمونه ای از 11885 نفر را برای ما گذاشت. همانطور که قبلاً اشاره کردیم ، HRS از P سؤال نکرد~یا P0سؤالاتی از کسانی که گفتند در پاسخ به سؤال پیگیری "معرفتی" (2،005 نفر) مطمئن نیستند. پاسخ به Px+یا Px−سوال برای 486 نفر دیگر از دست رفته است و آموزش برای 45 نفر دیگر از دست رفته است. با قرار دادن همه این محدودیت ها ، ما با نمونه ای از 9348 نفر به پایان رسیدیم. میانگین سنی 68 سال و 90 درصد نمونه 55 تا 89 سال سن دارد. ما نمونه را بر اساس تاریخ مصاحبه به چهار نمونه زیر تقسیم می کنیم (شکل 1 را ببینید). این زیر مجموعه ها از نظر تعداد مشاهدات بسیار نامتعادل هستند. 6285 پاسخ دهندگان مصاحبه ای بین فوریه و ژوئن 2008 ، 2286 بین ژوئیه و سپتامبر 2008 ، 556 در اکتبر و نوامبر 2008 و 211 بین دسامبر 2008 و فوریه 2009 انجام دادند.x+همانطور که می بینیم ، بسیاری از مقادیر مفقود شده در داده های انتظار بازار سهام HRS وجود دارد. از میان 14،735 نفر پرسیده شده ، فقط 9348 (63 درصد) پاسخ کافی به هر دو سؤال دادند. دو منبع اصلی ارزش های مفقود شده پاسخ "من نمی دانم" به هیچ یک از سؤالات و "مطمئن" پس از پاسخ 50 درصدی به P استx−. در تجزیه و تحلیل، مقادیر از دست رفته را نادیده می گیریم. ما فکر می کنیم که حذف آنها به دو دلیل نتایج ما را باطل نمی کند. اولاً، افرادی که «نمیدانند» یا «مطمئن نیستند» ممکن است انتظارات معنیداری در مورد بازار سهام نداشته باشند و بنابراین بخشی از جمعیتی نیستند که ما میخواهیم نمایندگی کنیم. پاسخ به این سؤالات آسان نیست و اگر کسی سهام ندارد و مطمئن است که هرگز با دارایی های مالی سر و کار نخواهد داشت، مجبور نیست انتظاراتی در مورد بازده یک سال آینده که در نظرسنجی پرسیده شده است داشته باشد. دوم، هدف ما تجزیه و تحلیل تغییرات در انتظارات پس از سقوط است. تا زمانی که خرابی به خودی خود منجر به افزایش یا کاهش پاسخ های از دست رفته نشده باشد، مشکل انتخاب نمونه بر نتایج اصلی ما تأثیر نمی گذارد. تجزیه و تحلیل سری زمانی پاسخهای گمشده نشان میدهد که سقوط بازار سهام پاسخهای «نمیدانم» یا «مطمئن» بیشتری را به همراه نداشته است. کاهش موقتی جزئی در بخش پاسخهای «نمیدانم» در ماه اکتبر وجود دارد، اما این کاهش هم از نظر کمی کوچک و هم از نظر آماری ناچیز است.
توزیع P0پاسخ ها در هیستوگرام های شکل 2 نشان داده شده است. در پانل سمت چپ، انبوه ذکر شده در بالا را در 50 می بینیم. پانل سمت راست نشان می دهد که انبوه ناپدید می شود اگر فقط آن 50 پاسخ دهنده را که فکر می کنند احتمال افزایش یا کاهش ارزش سهام به همان اندازه وجود دارد (به جای نامطمئن) باقی می ماند. توجه داشته باشید که HRS از پیگیر پی نپرسید
سوالات افراد «مطمئن» بنابراین بعداً در تجزیه و تحلیل ما فقط از افراد پانل سمت راست استفاده خواهیم کرد.0x