تجزیه و تحلیل فنی اساسی در مقابل: که برای استراتژی تجارت شما بهترین است

  • 2021-10-1

بیوشیمیست ، کارآفرین ، نویسنده دارایی. تجزیه و تحلیل چرخه های بلند مدت و باریک شدن سهام کم ارزش که در طی چند دهه آینده سوار شده اند.

محتوای Finmaster رایگان است. وقتی از طریق پیوندهای ارجاع در سایت ما خریداری می کنید ، ما یک کمیسیون کسب می کنیم. افشای تبلیغات

هدف از سرمایه گذاری سهام خرید سهام و فروش آن با قیمت بالاتر است. برای انجام این کار ، سرمایه گذاران به دنبال پیش بینی حرکات سهام آینده هستند. پیش بینی آینده بسیار دشوار است ، اما سرمایه گذاران سیستم هایی را برای پیش بینی حرکات سهام آینده و انتخاب سهام برای خرید ارائه داده اند.

دو راه برای پیش بینی بازده سهام

این سیستم ها در دو دسته گسترده قرار می گیرند:

  • تجزیه و تحلیل اساسی به سهام به عنوان بخشی از یک تجارت نگاه می کند و فرض می کند که سهام با توجه به قدرت یا ضعف تجارت انجام می دهد. تحلیلگران اساسی آمار مالی شرکت ، برنامه های تجاری ، مدیریت و سایر عوامل مؤثر بر عملکرد تجارت را مطالعه می کنند. آنها همچنین تلاش خود را برای مطالعه و درک صنعت و محیط رقابتی اختصاص می دهند.
  • تجزیه و تحلیل فنی به بررسی دقیق الگوهای معاملات گذشته برای پیش بینی حرکات آینده متکی است. نمودارهای تحلیلگران فنی - نمودارهای بسیار پیچیده - را مطالعه می کنند و از سیستم های مختلفی برای استنباط الگوهای معاملاتی استفاده می کنند که به آنها امکان پیش بینی حرکات آینده را می دهد.

هر یک از این سیستم ها دارای نقاط قوت و ضعف هستند و هرکدام می توانند به سرمایه گذاران کمک کنند تا تصمیم بگیرند. تجزیه و تحلیل فنی اساسی در مقابل موضوعی است که سرمایه گذاران می توانند ساعت ها استدلال کنند. ما طرف نمی گیریم ، اما سعی خواهیم کرد اصول اولیه این دو روش و نحوه استفاده از آنها را توضیح دهیم.

مورد برای تجزیه و تحلیل اساسی

استدلال برای تجزیه و تحلیل اساسی ساده است. قیمت سهام نشان دهنده ارزش شرکت است. ممکن است در بعضی مواقع از این مقدار منحرف شود ، اما به نقطه‌ای باز می گردد که نشان دهنده ارزش شرکت باشد. اگر این شرکت در حال رشد و افزایش درآمد و درآمد خود باشد ، سهام باید از ارزش بالا برود. اگر شرکت شلوغ شود ، سهام نیز چنین می شود.

فکر می کنم این منطق قانع کننده و رک و پوست کنده به نظر می رسد. نادیده گرفتن اصول می تواند خطرناک باشد. اگر تنها راه شما برای سودآوری به عقاید دیگران در مورد سهام متکی است ، ممکن است به یک حباب اعتیاد به مواد مخدره کاملاً بی خبر باشید.

شرکت های سودآور یا زباله شناخته شده اند که قبل از سقوط به ارزش واقعی خود ، صفر ، سهام خود را در حال افزایش فعالیت های سوداگرانه می دانند.

بنابراین تجزیه و تحلیل اساسی به نظر می رسد یک رویکرد ایمن تر ، محتاط تر ، محاسبه شده و بلند مدت برای سرمایه گذاری فراهم می کند.

جایی که پیچیده می شود نحوه استفاده از اصول برای ارزش گذاری یک شرکت است.

آیا باید محاسبات خود را بر اساس جریان نقدی آینده پایه گذاری کنید؟درآمد؟ارزش دارایی های متعلق به هم اکنون؟انتظارات رشد آینده چقدر در نظر گرفته می شود؟چه قیمت برای کیفیت مدیریت یا فرهنگ شرکت قرار می دهد؟آیا برخی از صنایع یا بخش ها ذاتاً بیش از سایرین ارزش دارند؟چگونه R& D و نوآوری را قیمت گذاری می کنید؟

در مورد این سؤالات اجماع وجود ندارد و هرگز اجماع نخواهد بود. به همین دلیل است که سرمایه گذاران مختلف نمی توانند موافق باشند و سعی کنند دائماً از یکدیگر پیشی بگیرند. برای هر خریدار سهام که به نظر می رسد کم ارزش است ، یک فروشنده وجود دارد که معتقد است زمان خروج است. فقط زمان خواهد گفت که چه کسی درست است.

تجزیه و تحلیل اساسی اولین انتخاب سرمایه گذاران خرید و نگهدارنده بلند مدت است. سهام شرکت های با کیفیت ممکن است با نوسان حال و هوای بازار به بالا یا پایین حرکت کند ، اما فرض اصلی تجزیه و تحلیل اساسی این است که شرکت های قوی در صنایع قوی از نظر ارزش رشد می کنند.

مورد برای تجزیه و تحلیل فنی

تجزیه و تحلیل فنی بیشتر برای تجارت طراحی شده است تا سرمایه گذاری طولانی مدت. اگر فقط در چند روز یا چند هفته سهام خریداری و بفروشید ، عملکرد تجارت اساسی عمدتاً بی ربط است. نظرات کوتاه مدت "بازار" همه چیز مهم است.

تحلیلگران فنی حتی ممکن است نمی دانند یک شرکت چه چیزی را می فروشد. اولویت آنها تجزیه و تحلیل برداشت بازار از سهام است ، معمولاً با مطالعه نمودارهایی که حرکات قیمت سهام و حجم معاملات را نشان می دهد.

تجزیه و تحلیل فنی می تواند خیلی سریع به بسیاری از اصطلاحات و اصطلاحات منحصر به فرد متکی باشد. بنابراین می تواند به طور همزمان بسیار مبهم و بسیار علمی برای غیر آغازین باشد. به عنوان مثال ، نگاهی به نمودار 5 ساله برای اپل.

Technical analysis for Apple

منبع: مالی یاهو

یک تحلیلگر فنی ممکن است بگوید که "اپل از سال 2019 در گروه صعودی قرار داشت ، اما در سال 2022 دامنه پایین خود را شکست. اکنون این سطح پشتیبانی 140 را آزمایش می کند". این بدان معنی است که با اصطلاحات کمتری این است که برای مدتی ، قیمت سهام اپل به طور پیوسته پیش می رفت ، قبل از اینکه اخیراً پایین بیاید.

تحلیلگران فنی به طور معمول از نمودارهای مفصلی استفاده می کنند که قیمت های بالا ، کم ، باز و بسته را برای هر روز به همراه حجم معاملات نشان می دهند. هنگامی که قیمت ها کاهش می یابد ، آنها به دنبال "سطح پشتیبانی" هستند ، این همان قیمتی است که شروع به خرید جدید می کند. وقتی قیمت ها افزایش می یابد ، به دنبال "سطح مقاومت" می گردند ، نقطه ای که معامله گران شروع به فروش می کنند و غرفه های افزایش قیمت.

تحلیلگران فنی از صدها ابزار تحلیلی استفاده می کنند ، از تجمع/توزیع به زیگزاگ مسابقه می دهند. به عنوان مثال ، در اینجا یک نمودار اپل وجود دارد که گروههای بولینگر و نوسان ساز Momentum Chaunde را نشان می دهد.

Apple chart displaying Bollinger Bands and the Chaunde Momentum Oscillator

اگر آن را کاملاً درک نکردید ، نگران نباشید. بیشتر مردم این کار را نمی کنند. این فقط نمونه ای از انواع نمودارهایی است که تحلیلگران فنی از آن استفاده می کنند.

شاخص های فنی در چهار براکت خشن قرار می گیرند:

  1. شاخص های روند قدرت ، جهت ، حرکت و تغییر روند قیمت را اندازه گیری می کنند.
  2. شاخص های حرکت چگونگی تغییر سریع قیمت ها را مشخص می کنند.
  3. شاخص های نوسانات بدون در نظر گرفتن جهت ، نرخ حرکات قیمت را اندازه گیری می کنند.
  4. شاخص های حجم به الگوهای حجم معاملات نگاه می کنند.

تحلیلگران فنی این ابزارها را در مدلهای پیچیده ریاضی ترکیب می کنند که معتقدند حرکات قیمت آینده را پیش بینی می کند.

دو دلیل وجود دارد که چرا می تواند به سرمایه گذاران توجه داشته باشد که به تحلیل فنی توجه کنند و تلاش کنند تا یاد بگیرند که چگونه این کار را به درستی انجام دهند.

  1. اولین تئوری است که قیمت سهام منعکس کننده نوعی خرد از جمعیت (تئوری کارآمد بازار) است و شامل اطلاعاتی است که شما باید در مورد سهام بدانید. در این زمینه ، مطالعه حرکات قیمت به اندازه شناخت شرکت در مورد چشم انداز سهام به شما می گوید. همچنین ، ابزارهای ریاضی به سرمایه گذاران کمک می کند تا از سهام فاصله بگیرند و احساسات خود را کنترل کنند.
  2. دلیل دوم این است که بسیاری از سرمایه گذاران ، به ویژه صندوق های بزرگ و بانک ها برای تجارت خود و برنامه نویسی "رباتها" به تجزیه و تحلیل فنی متکی هستند. بنابراین اگر آنها وقتی قیمت زیر "سطح پشتیبانی" می روند ، به فروش تهاجمی بپردازند ، این امر به راحتی می تواند به یک پیشگویی خود تحقق بخشیده شود.

مشکل تجزیه و تحلیل فنی این است که بسیار ذهنی است. هنگامی که قیمت سهام 3 برابر یک امتیاز پایین تر و درست بعد از آن قرار گرفت ، این نشانه ایجاد پشتیبانی قوی با این قیمت است؟یا علامتی مبنی بر اینکه سهام به زودی کاهش می یابد. بسته به نحوه تفسیر الگوهای دیگر ، هر دو تفسیر می توانند معتبر باشند.

تجزیه و تحلیل فنی همچنین نمی تواند تأثیر وقایع خارجی را پیش بینی یا در نظر بگیرد. این کاملاً مبتنی بر الگوهای گذشته است ، و آینده طبیعت غیرقابل پیش بینی است.

بنابراین تجزیه و تحلیل فنی می تواند به دور از علم علمی و عینی که ادعا می کند باشد ، و نسبت به تعصب و عقاید بسیار حساس است.

از چه چیزی استفاده کنیم؟

بحث بر سر تحلیل بنیادی و تکنیکال می تواند قطبی باشد. معمولاً مشاهده می‌شود که سرمایه‌گذاران فقط به یکی از دو روش قسم می‌خورند. تحلیل‌گر بنیادی فکر می‌کند تحلیل تکنیکال یک غم‌انگیز است و فقط هر خطی را ترسیم می‌کند که با نتیجه‌ای که می‌خواهید نشان دهید مطابقت دارد. و تحلیلگران فنی دوست دارند به این نکته اشاره کنند که روش های بی شمار تحلیل بنیادی اغلب با یکدیگر در تضاد هستند.

به نظر من هر دو روش نقاط ضعف یکسانی دارند. آنها سعی می کنند از یک مجموعه داده ناقص یک پاسخ 100٪ قطعی بدهند. صورت‌های جریان نقدی نشان‌دهنده مزیت رقابتی خوب، آینده یک صنعت یا ریسک‌های کلان اقتصادی نیست. اما نمودار قیمت سهام نیز چنین نیست.

بنابراین من گمان می‌کنم که چندین روش تحلیل موازی، از جمله ترکیب روش‌های مختلف تحلیل بنیادی و تکنیکی، ارجحیت دارند. سرمایه گذاری از بسیاری جهات بیشتر یک هنر است تا علم، و جایی برای روش های متعدد وجود دارد.

برخی از سرمایه گذاران یک رویکرد ترکیبی را اتخاذ می کنند و از تحلیل بنیادی برای تصمیم گیری برای خرید سهام و تحلیل تکنیکال برای تصمیم گیری در مورد خرید یا فروش آنها استفاده می کنند. این رویکرد می تواند به شناسایی نقاط بهینه و ورودی کمک کند، زمانی که سرمایه گذار سهام اساساً جذاب را شناسایی کرد.

نتیجه

پس چه کسی برنده بحث تحلیل بنیادی و تکنیکال است؟من فکر می‌کنم هر دو روش می‌توانند بخشی از جعبه ابزار سرمایه‌گذاران باشند و باید با دوز سالمی از شک و تواضع به هر دو نگاه کرد. یک مدل دقیق DCF (Discounted Cash Flow) می‌تواند به همان اندازه ناقص باشد که یک تحلیل تکنیکال که اصول را نادیده می‌گیرد.

من همچنین شک دارم که وقتی هر دو رویکرد موافق هستند، می تواند نشانه جالبی باشد که زمان اقدام فرا رسیده است. در ترکیب با روش‌های دیگر، مانند سرمایه‌گذاری رفتاری و اقتصاد کلان، تحلیل‌های بنیادی و تکنیکی می‌توانند به سرمایه‌گذاران در بهبود عملکرد خود کمک کنند تا زمانی که کورکورانه از هیچ مدل واحدی پیروی نکنند.

نوشته جاناتان شرام

نویسنده مشارکت کننده

36 پست

بیوشیمیست ، کارآفرین ، نویسنده دارایی. تجزیه و تحلیل چرخه های بلند مدت و باریک شدن سهام کم ارزش که در طی چند دهه آینده سوار شده اند.

  • نویسنده : بهمن عیسی بیگلو
  • منبع : digitalprintedgraphics.website
  • بدون دیدگاه

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.